به معاويه
«940»
(32) (و من كتاب له ( عليه السلام )) (إلى معاوية) وَ أَرْدَيْتَ جِيلًا مِنَ النَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ
«941»
أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ وَ تَتَلَاطَمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ فَجَارُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ نَكَصُوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ وَ تَوَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ وَ عَوَّلُوا عَلَى أَحْسَابِهِمْ إِلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ فَإِنَّهُمْ فَارَقُوكَ بَعْدَ مَعْرِفَتِكَ وَ هَرَبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ مُوَازَرَتِكَ إِذْ حَمَلْتَهُمْ عَلَى الصَّعْبِ وَ عَدَلْتَ بِهِمْ عَنِ الْقَصْدِ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا مُعَاوِيَةُ فِي نَفْسِكَ وَ جَاذِبِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ فَإِنَّ الدُّنْيَا مُنْقَطِعَةٌ عَنْكَ وَ الْآخِرَةُ قَرِيبَةٌ مِنْكَ وَ السَّلَامُ .
ص941
از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه (كه در آن از اينكه مردم را گمراه كرده ياد فرموده، و بتقوى و ترس از خدا پندش داده) 1 و گروه بسيارى از مردم را تباه ساختى: ايشان را به گمراهى خود فريفتى، و در موج درياى (نفاق و دوروئى) خويش انداختى كه تاريكى ها (گمراهيها) آنها را احاطه كرده، و شبهه ها (نادرستيها) به گردشان موج مى زند، 2 پس از راه راستشان دور شدند (در پى حقّ بسوى باطل رفتند) و به پاشنه هاشان برگشتند (پس پس رفتند) و پشت كردند، و بر حسبهاشان (شرافت خاندانشان) تكيه نمودند (نازيدند) مگر بينايان (خردمندانشان) كه (از راه باطل براه حقّ) برگشتند، پس ايشان بعد از شناختنت (كه بر خلاف حقّ قدم برداشته مردم را فريب مى دهى) از تو جدا شدند، و از كمك كردنت بيارى خدا گريختند، هنگامي كه آنها را به دشوارى كشاندى (بباطل سوق دادى) و از راه راست برگرداندى (گمراهشان كردى) 3 پس اى معاويه در (عذاب و كيفر) خود از خدا بترس، و مهارت را از دست شيطان بكش (با او بهم بزن و نفست را از پيروى او باز دار) زيرا دنيا از تو جدا خواهد گشت، و آخرت بتو نزديك است،
ص942
و درود بر شايسته آن.